Monday, December 26, 2011

ماه هاى اول

هفته پنجم يك جراحى كوچك جهت باز كردن زبان سام كه به كف دهانش چسبيده بود در بر داشت! در ماه دوم سام ترجيح ميداد به پهلو بخواد، يا به شكم روى شكم مامانش. شبها هم از ساعت نه تا ده گريه اى ميكرد كه فقط با موسيقى ريتميك (ترجيحا بندرى، و ترجيحا سندى) و رقصيدن بند ميامد. هنوز تشخيص درست منبع شير را نميداد و گاهى از باباى بيچاره كه بدون نيت خاصى بغلش كرده بود با گريه شير ميخواست. دستش را به سمت سرش ميبرد و موهايش را ميكشيد و از اين كار خودش به گريه مى افتاد. دو ماهگى همچنين ماه سفر هاى نه چندان دور و دراز سام به شهر هاى اطراف بود

No comments:

Post a Comment