Thursday, April 26, 2012

بازگشت كاتب

وقتى اين وبلاگ را شروع كردم تصميم داشتم كه در باره سام بنويسم . مرتب هم بنويسم. اما اجراى اين تصميم چندان آسان نبوده. آنقدر در طول روز مشغولم و شب خسته كه هر روز پست جديد را به تعويق مى اندازم. دلم ميخواهد بيشتر بنويسم. از سام كه حالا نه ماهه است. دو تا دندانك در فك پايين دارد. چندان خوش غذا نيست و تنها چيزى كه با ميل و رغبت و نه زور من دهانش را برايش باز ميكند ليمو ترش است! به صدا بسيار حساس است. به صداهاى ناگهانى مثل سرفه بابا يا عطسه من يا جيغ يك كوچولوى ديگر بغض ميكند. در شش ماهگى نشست، از حدود هشت ماهگى روى چهار دست و پا رفت، و حالا يكى دو هفته اى است كه خوب چهار دست و پا راه ميرود، دو سه روزى هم هست كه ميز و قفسه كتابخانه و ما را ميگيرد و بلند ميشود و اگر دستش را بگيريم قدم بر ميدارد. به زبان نوزادى زياد حرف ميزند و اخيرا سعى ميكند منظورش را بفهماند. اهل بازى است و خوشش ميايد كه وقتى بغل بابا است من دنبالش بدوم و بابا فراريش بدهد. خيلى خيلى قلقلكى است، از مامانش هم بيشتر. كتاب خواندن را خيلى خيلى دوست دارد. "كرنگ بلا"ى ثمين باغچه بان اهنگ مورد علاقه اش است طورى كه در هر شرايط و مودى باشد سرحال ميايد و تازگيها گاهى با ترانه همراهى هم ميكند.
سعى ميكنم بيشتر بنويسم، حتى اگر نه چندان مفصل. بنويسم كه يادم نرود اين لحظات شيرين را. سعى ميكنم